باران رحمت

پایگاه تحلیلی ، تحقیقی، فرهنگی

باران رحمت

پایگاه تحلیلی ، تحقیقی، فرهنگی

باران رحمت

بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی ، سیاسی و اخبار روز و تطبیق اتفاقات روز با واقعیات مذهبی ، اطلاع رسانی و مطالب علمی تاریخی هنری و ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۶ مرداد ۹۴، ۰۱:۳۲ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت
پیوندهای روزانه
پیوندها

هوای غدیر خم گرم بوده است یا سرد؟


شبکه‌های وهابی بعد از عجز در مقابل ادله شیعه درباره دلالت حدیث غدیر بر خلافت و جانشینی حضرت علی علیه السلام، به جغرافیای منطقه غدیر پناه ‌آوده‌اند. آنها با مطرح کردن این موضوع که روز غدیر در اواخر زمستان بوده است،  و غدیر خم منطقه سرسبز و پر از درخت و محل تفریحی بوده است و پیامبر صلی الله علیه و آله صحابه را در این مکان خنک و تفریحی جمع کرد، به خیال خود می‌خواهند از اهمیت روز جانشینی حضرت علی علیه السلام بکاهند . آنها ادعا می‌کنند که این شیعیان هستند که می‌گویند هوای غدیر در آن روز گرم و سوزناک بوده است تا با این روش یک سناریوی احساساتی برای اهمیت غدیر درست کنند؛ عربها که در منطقه گرم زندگی می‌کنند، به داشتن هوای گرم عادت داشته‌اند و لذا معطل شدن در گرما برای ایشان کار سختی نبوده است که موضوعیت در اهمیت غدیر داشته باشد .

no picture

با این توضیح آیا واقعا روز غدیر سرد و بهاری بوده است؟

پاسخ

هرچند گرمی و یا سردی هوا در روز غدیر هیچ تاثیری در انکار اصل جریان غدیر ندارد، اما بخاطر اینکه دروغ وهابیان برای همه روش شود، منابعی را از کتب خود اهل سنت نقل می‌کنیم که در آنها به گرمای طاقت فرسای روز غدیر اشاره شده است و نقل شده که آن روز چنان گرم و غیر قابل تحمل بوده که صحابه گرمای آن روز را به عنوان یک خاطره بیاد ماندنی ذکر ‌کرده‌اند و از شدت گرمای هوا، برای پیامبر صلی الله علیه و آله سایبان درست کردند

روایت حاکم نیشابوری با سند صحیح

حاکم در روایت صحیحی چنین نقل می‌کند:

 

 

حاکم نیشابوری گوید:

6272 أخبرنی محمد بن علی الشیبانی بالکوفة ثنا أحمد بن حازم الغفاری ثنا أبو نعیم ثنا کامل أبو العلاء قال سمعت حبیب بن أبی ثابت یخبر عن یحیى بن جعدة عن زید بن أرقم رضی الله عنه قال خرجنا مع رسول الله صلی الله علیه و سلم حتى انتهینا إلى غدیر خم فأمر بروح فکسح فی یوم ما أتى علینا یوم کان أشد حرا منه فحمد الله وأثنى علیه وقال یا أیها الناس أنه لم یبعث نبی قط إلا ما عاش نصف ما عاش الذی کان قبله وإنی أوشک أن أدعى فأجیب وإنی تارک فیکم ما لن تضلوا بعده کتاب الله عز وجل ثم قام فأخذ بید علی رضی الله عنه فقال یا أیها الناس من أولى بکم من أنفسکم قالوا الله ورسوله أعلم ألست أولى بکم من أنفسکم قالوا بلى قال من کنت مولاه فعلی مولاه

زید بن ارقم می گوید با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله (از مکّه) خارج شدیم، در روزى که تاکنون گرم‏تر از آنروز بر ما نگذشته بود، به غدیر خم رسیدیم طبق دستور آن حضرت خار و خاشاک آنجا را برداشتیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله حمد و ثناى خداوند را بجا آورد و سپس خطاب به مردم فرمود: هیچ پیغمبرى مبعوث نشده مگر آنکه بیش از نیمى از عمر پیغمبر قبل از خود زندگی نکرده و نزدیک است من به سراى دیگر دعوت شوم و اجابت نمایم (از دنیا بروم).

من در میان شما چیزى را به جای می گذارم که(با تبعیت از آن) هرگز گمراه نمی شوید و آن کتاب خداست ،‌ سپس برخاست و دست (حضرت)على (علیه السلام)را گرفت و خطاب بمردم فرمود: کیست که سزاوارتر است به شما از خود شما؟ گفتند خدا و رسول او داناترند. فرمود: آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوار تر نیستم ؟ گفتند : آری ؛ فرمود هر کس که من مولاى (سرپرست) او هستم. پس على علیه السّلام مولاى او است‏ .

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین،، ج 3 ص 613 رقم 6272 ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

وی در خصوص سند روایت گوید:

هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه  .

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین،، ج 3 ص 613 رقم 6272 ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

 ذهبی نیز در  تلخیص بعد از نقل این سخن حاکم چنین می گوید:

صحیح :‌

این روایت صحیح است

 

no picture

 

 

no picture

 

 

 

no picture

نقل طبرانی

طبرانی نیز این روایت را با سند صحیح نقل کرده است:

حدثنا عَلِیُّ بن عبد الْعَزِیزِ ثنا أبو نُعَیْمٍ ثنا کَامِلُ أبو الْعَلاءِ قال سمعت حَبِیبَ بن أبی ثَابِتٍ یحدث عن یحیى بن جَعْدَةَ عن زَیْدِ بن أَرْقَمَ قال خَرَجْنَا مع رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم حتى انْتَهَیْنَا إلى غَدِیرِ خُمٍّ أَمَرَ بِدُوحٍ فَکُسِحَ فی یَوْمٍ ما أتى عَلَیْنَا یَوْمٌ کان أَشَدَّ حُرًّا ....

الطبرانی،  ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج 5   ص 171  تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

 

 

no picture

 

 

no picture

 

سند طبرانی از  ابو نعیم به بعد همانند سند حاکم می باشد که تصحیح آن بیان شد . اما راوی میان طبرانی و ابونعیم ، یکی از اساتید طبرانی به نام : علی بن عبد العزیز بن المرزبان بن سابور أبو الحسن البغوی می باشد که در اینجا به بررسی شرح حال او می پردازیم:

وی عموی ابوالقاسم بغوی می‌باشد و در نزد علمای علم رجال اهل سنت توثیقات فراوان دارد

دار قطنی او را فردی مورد اطمینان می داند:

علی بن عبد العزیز بن المرزبان بن سابور، أبو الحسن البغوی.

قال السهمی: سئل الدَّارَقُطْنِیّ عن علی بن عبد العزیز؟ فقال: ثقة مأمون.

سهمی می گوید: از دارقطنِی پیرامون علی بن عبد العزیز سؤال شد، گفت: وی مورد وثوق و مورد اعتماد است.

وقال السُّلَمِیُّ: سألت الدَّارَقُطْنِیّ عن علی بن عبد العزیز، فقال: ثقة مأمون.

سلمی می گوید: از دارقطنِی در مورد وثاقت علی بن عبد العزیز پرسیدم، گفت: مورد وثوق و اطمینان است.

الدکتور محمد مهدی المسلمی - أشرف منصور عبد الرحمن - عصام عبد الهادی محمود - أحمد عبد الرزاق عید - أیمن إبراهیم الزاملی - محمود محمد خلیل، موسوعة أقوال أبی الحسن الدارقطنی فی رجال الحدیث وعلله، الطبعة: الأولى، 2001 م، الناشر: عالم الکتب للنشر والتوزیع - بیروت، لبنان، ج 2، ص 466، رقم 2478.

ذهبی در خصوص او گوید:

علی بن عبد العزیز بن المرزبان بن سابور الحافظ الصدوق

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، تذکرة الحفاظ، ج2 ص622 ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى.

وی حافظ حدیث است (صد هزار حدیث حفظ است) و فردی راستگو است.

وی همچنین در کتاب سیر أعلام النبلاء می‌نویسد:

علی بن عبد العزیز ..الامام الحافظ الصدوق

علی بن عبد العزیز پیشوا ، حافظ حدیث و راستگو است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13 ص348 تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .

ابن حجر عسقلانی نیز چنین می گوید:

علی بن عبد العزیز البغوی نزیل مکة أحد الحفاظ المکثرین مع علو الإسناد مشهور.

او ساکن مکه و یکی از حافظان حدیث است که احادیث را با سندهای کوتاه نقل می کند (راویان اصلی را پیدا می کند) و فردی مشهور است.

أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، تهذیب التهذیب، ج7 ، ص 316 ، رقم : 584 ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى.

سیوطی نیز می‌نویسد:

علی بن عبد العزیز بن المرزبان بن شابور الحافظ الصدوق أبو الحسن البغوی.

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، طبقات الحفاظ، ج1 ص278  ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ

أبو الخیر ابن الجزری نیز او را فردی قابل استناد معرفی می کند:

علی بن عبد العزیز بن عبد الرحمن أبو الحسن البغوی البغدادی نزیل مکة شیخ مسند ثقة.

او ساکن مکه و شیخی مورد استناد و قابل اعتماد است.

شمس الدین أبو الخیر ابن الجزری، محمد بن محمد بن یوسف (المتوفى : 833هـ) ، غایة النهایة فی طبقات القراء ، ج 1 ، ص 245 (مطابق با نرم افزار الجامع الکبیر).

بنابرین روایت طبرانی نیز صحیح می باشد

روایت احمد بن حنبل با سند معتبر

احمد بن حنبل در دو کتاب خود یعنی مسند  احمد و فضائل الصحابه روایت معتبری را نقل کرده است که نشان می‌دهد هوای غدیر آنچنان گرم بوده است که برای پیامبر صلی الله علیه آله سایبان درست کردند:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا سفیان ثنا أبو عَوَانَةَ عَنِ الْمُغِیرَةِ عن أَبِى عُبَیْدٍ عن مَیْمُونٍ أبی عبد اللَّهِ قال قال زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ: وَأَنَا أَسْمَعُ، نَزَلْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِوَادٍ یُقَالُ لَهُ: وَادِی خُمٍّ فَأَمَرَ بِالصَّلَاةِ فَصَلَّاهَا بِهَجِیرٍ ، قَالَ: فَخَطَبَنَا، وَظُلِّلَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِثَوْبٍ عَلَى شَجَرَةِ سَمُرَةٍ مِنَ الشَّمْسِ، فَقَالَ: " أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ، أَوْ أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ، أَنِّی أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ ؟ " قَالُوا: بَلَى، قَالَ: " فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ، فَإِنَّ عَلِیًّا مَوْلَاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ .

راوی می گوید : در حالیکه من میشنیدم زید چنین گفت: با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در وادى که خم نامیده میشود فرود آمدیم. آنحضرت امر باقامه نماز فرمود و در گرماى نیمروز نماز را بجا آورد سپس براى ما خطبه ایراد فرمود در حالیکه با افکندن پارچه بر یکدرخت بزرگ براى آنجناب سایه تشکیل داده شده بود. آنگاه فرمود: آیا نمیدانید؟ آیا شهادت نمیدهید باینکه من اولى (سزاوارتر) هستم بهر مؤمنى از خود او؟ گفتند آرى چنین است. فرمود: پس هر که من مولاى اویم همانا على علیه السّلام مولاى او است. بار خدایا دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و دوست دار آنکه را که او را دوست دارد

الشیبانی،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، فضائل الصحابة، ج 2 ص 597 رقم 1017 ،تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.

الشیبانی،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 4 ص 372 رقم 19344 ،ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.

 

 

no picture

 

 

 

no picture 

 

 

 

 

no picture 

 

 

no picture

 

 

no picture

پاسخ به اشکالات سند روایت احمد بن حنبل

همچنانکه در حاشیه کتاب فضائل الصحابه دیده شد، محقق کتاب، سند روایت را بخاطر دو راوی یعنی ابوعبید و میمونه ابی عبد الله، ضعیف دانسته است، لذا ضروری است تا در این خصوص تحقیقی صورت بگیرد تا روش شود که آیا واقعا این دو راوی ضعیف هستند یا نه؟

الف: بررسی وثاقت ابی عبید

نام این شخص بشیر بن أبی بشیر الأنصاری می‌باشد که محقق کتاب مسند احمد او را مجهول دانسته بود

در پاسخ می‌گوییم:

ابن حبان او را ثقه دانسته است

محقق کتاب ادعا کرده بوده که ابی عبید مجهول است در حالی که ابن حبان او را در الثقات ذکر کرده است:

بشیر بن أبى بشیر مولى الزبیر بن العوام یروى عن جابر بن عبد الله روى عنه محمد بن إسحاق

التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 4 ص 71 تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.

توثیق ابن حبان موجب اعتبار روایت می‌شود

برخی از علمای اهل سنت در خصوص توثیقات ابن حبان گفته‌اند که اگر یک راوی در بین علمای رجال ضعیف باشد اما ابن حبان او را توثیق کند، در این صورت روایت« حسن» می‌شود

شوکانی در ذیل یک روایتی که یکی از راویان آن تضعیف دارد، اما ابن حبان او را توثیق کرده است گوید:

قلنا ومع توثیق ابن حبان له فقد صار من قسم الحسن لا من قسم الضعیف

ما می‌گوییم با توثیق ابن حبان آن راوی را،  روایت از قسم حسن می‌شود نه از قسم ضعیف

الشوکانی ،:  محمد بن علی بن محمد (متوفای 1250 )،  تحفة الذاکرین بعدة الحصن الحصین من کلام سید المرسلین ، ج 1   ص 136، دار النشر : دار القلم - بیروت - لبنان - 1984 ، الطبعة : الأولى

ابن حبان از متشددین است

ابن حبان، مشهور به سخت گیری در توثیق است . ذهبی در میزان الإعتدال در‌باره او می گوید:

ابن حبان ربما قصب الثقة حتی کأنه لا یدری ما یخرج من رأسه.

ابن حبان گاهی آن قدر به شخص مورد اطمینان اشکال می گیرد، انگار که نمی داند این چه حرف هایی است که در مورد او می زند!!!

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج1، ص274 تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1995م.

سیوطی نیز در تدریب الراوی به نقل از ابن حازم، در جواب این مطلب که ابن حبان از متساهلین است، می گوید:

وما ذکر من تساهل ابن حبان لیس بصحیح فإن غایته أنه یسمی الحسن صحیحا فإن کانت نسبته إلى التساهل باعتبار وجدان الحسن فی کتابه فهی مشاحة فی الاصطلاح وإن کانت باعتبار خفة شروطه فإنه یخرج فی الصحیح ما کان راویه ثقة غیر مدلس ... ولأجل هذا ربما اعترض علیه فی جعلهم ثقات من لم یعرف حاله ولا عتراض علیه فإنه لا مشاحة فی ذلک.

آنچه که در مورد تساهل ابن حبان گفته شده است، درست نیست؛ زیرا نهایت چیزی که گفته شده است آن است که وی روایت حسن را صحیح می شمارد؛

اگر مقصود از تساهل وی این باشد که در کتاب او روایات حسن یافت شده است، این تنها اشکال در اصطلاح ابن حبان است (و نه به خود وی) و اگر از این جهت به او اشکال شود که او شرط صحت را سبک گرفته است؛ زیرا او در کتاب صحیح خویش از راویان مورد اطمینان غیر مدلس روایت کرده است (و شرط بخاری و مسلم در مورد ملاقات و یا احتمال آن را مد نظر قرار نداده است) به این علت عده ای به او اشکال کرده اند که او کسی را که مجهول است توثیق کرده است!!!؛ اما بر او اشکالی نیست (نظر او درست است)؛ زیرا این کار وی سبب اشکال بر او نمی شود.

 

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج1، ص108. تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبة الریاض الحدیثة - الریاض.

بنابراین روایت از نظر سند معتبر است

ب: بررسی وثاقت میمون ابی عبد الله

نام این راوی، میمون بن أستاذ قرشی،کندی،بصری است. همچنانکه نقل شد، محقق مسند احمد و فضائل الصحابه این راوی را تضعیف کرده بودند و بخاطر همین به سند روایت اشکال گرفته بودند

در پاسخ می‌گوییم:

میمون بن ابی عبد الله مختلف فیه است که روایتش حسن می‌شود

وی هر چند در بین برخی از رجالیون اهل سنت تضعیف شده است، اما در کنار این تضعیفات، توثیقاتی نیز دارد

ابن ابی حاتم در این خصوص می‌نویسد:

میمون بن أستاذ بصرى .... قال ذکره أبى عن إسحاق بن منصور عن یحیى بن معین قال میمون بن أستاذ ثقة

اسحاق از یحیی نقل کرده است او گفته است میمون بن استاذ ثقه است

ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفاى 327هـ)، الجرح والتعدیل، ج8 ص233ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1271هـ ـ 1952م.

ابن حبان نیز او را در الثقات آورده است:

میمون أبو عبد الله مولى عبد الرحمن بن سمرة القرشی

التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج5 ص418، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م.

طبق قاعده‌ای که در رجال اهل سنت مشهور است، اگر یک راوی هم ثوثیق داشته باشد و هم تضعیف داشته باشد، عنوان «مختلف فیه = مورد اختلاف» در مورد او به کار می رود و چنین فردی راویتش «حسن = معتبر» است. به عنوان نمونه وقتی ابن حجر عسقلانی اختلاف علمای اهل سنت را پیرامون توثیق و تضعیف قزعة بن سوید بن حجیر باهلی، نقل می کند، می‌گوید :

فالحاصل من کلام هؤلاء الأئمة فیه ان حدیثه فی مرتبة الحسن.

أحمد بن علی العسقلانی الوفاة: 852 ، القول المسدد فی الذب عن المسند للإمام أحمد، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة - القاهرة - 1401 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : مکتبة ابن تیمیة، ص 30 .

 و نیز در تهذیب التهذیب در ترجمه عبد الله بن صالح کاتب اللیث به نقل از ابن قطان می‌گوید:

 هو صدوق، ولم یثبت علیه ما یسقط حدیثه ؛ إلا انه مختلف فیه فحدیثه حسن.

أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الوفاة: 852 ، تهذیب التهذیب، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى، ج 5 ، ص 228 .

 و در ترجمه هشام بن سعد می‌گوید:

 هشام بن سعد قد ضُعّف من قبل حفظه، واخرّج له مسلم فحدیثه فی رتبة الحسن .

النکت على بن صلاح  ج1 ص 464 (مطابق با نرم افزار الجامع الکبیر). 

ابن الملقن بعد از ذکر اختلاف شدید علما پیرامون یزید بن أبی زیاد ، می گوید:

 فإنه لأجل اختلاف الأئمة فیه حسن حدیثه.

به خاطر اختلافی که علما درباره او دارند ، حدیث او حسن است.

این سخن ابن الملقن در حالی است که در همانجا نقل می کند که نووی در مورد این راوی گفته است:

ضعیف باتفاق المحدثین.

به اتفاق تمامی علمای حدیث ، یزید بن أبی زیاد ضعیف است.

سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد الأنصاری الشافعی المعروف بابن الملقن الوفاة: 804 ، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر ، دار النشر : دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة - 1425هـ-2004م ، الطبعة : الاولى ، تحقیق : مصطفى أبو الغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ج 6 ، ص 88.

بنابرین میمون بن ابی عبدالله  مختلف فیه است لذا روایتش حسن می‌شود

حاکم و ذهبی روایتی را که راوی آن میمون بن استاذ است، تصحیح کرده‌اند

حاکم و ذهبی روایتی را که در سلسله اسناد آن این روای وجود دارد، صحیح دانسته‌اند که این تصحیح نشان از وثاقت  او دارد

حاکم در این خصوص چنین نقل می‌کند:

أخبرنا أبو بکر أحمد بن جعفر البزاز ببغداد ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا محمد بن جعفر ثنا عوف عن میمون أبی عبد الله عن زید بن أرقم قال کانت لنفر من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم أبواب ....

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج 3   ص 135 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

وی در ادامه در خصوص روایت گوید:

...... هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج 3   ص 135 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

ذهبی نیز را تصحیح کرده است

صحیح

الحاکم النیسابوری،  ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ، ج 3 ،ص 135 ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م. تعلیقات الذهبی فی التلخیص

تصحیح حاکم مورد احتجاج است

در اعتبار تصحیح حاکم همین بس که برخی از علماء تاکید کرده‌اند که تصحیحات محدثین از جمله حاکم، حجت و مورد احتجاج است. شوکانی در این خصوص گوید:

وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَحَّحَهُ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ مِمَّا کَانَ خَارِجًا عَنْ الصَّحِیحَیْنِ ، وَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا کَانَ فِی الْمُصَنَّفَاتِ الْمُخْتَصَّةِ بِجَمْعِ الصَّحِیحِ ، کَصَحِیحِ ابْنِ خُزَیْمَةَ وَابْنِ حِبَّانَ وَمُسْتَدْرَکِ الْحَاکِمِ وَالْمُسْتَخْرَجَات عَلَى الصَّحِیحَیْنِ ؛ لِأَنَّ الْمُصَنِّفِینَ لَهَا قَدْ حَکَمُوا بِصِحَّةِ کُلِّ مَا فِیهَا حُکْمًا عَامًّا ، وَهَکَذَا یَجُوزُ الاحْتِجَاجُ بِمَا صَرَّحَ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْمُعْتَبَرِینَ بِحُسْنِهِ ؛ لِأَنَّ الْحَسَنَ یَجُوزُ الْعَمَلُ بِهِ عِنْدَ الْجُمْهُورِ

جایز است به آن روایتی که یکی از ائمه معتبر در غیر صحیحین، تصحیح کرده‌اند، احتجاج نمود  همچنین جایز است به آن چیزی که در مصنفات که مخصوص جمع روایات صحیح است مانند صحیح ابن خزیمه، ابن حیان، مستدرک حاکم و مستخرجات بر صحیحین، احتجاج کرد همچنین جایز است به آنچه که یکی از ائمه حدیث به حسن بودن یک روایتی حکم کرده‌اند، احتجاج کرد چون در بین جمهور جایز است به حسن عمل کرد

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى 1255هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج 1   ص 15، ناشر: دار الجیل، بیروت – 1973.

شوکانی همچنین روایتی را نقل کرده که یکی از روایان آن سهل بن معاذ است که در خصوص او علماء حرف و حدیث دارند وی  در عدم اعتناء به این قیل و قال درباره راوی حدیث، تصحیحات این خزیمه و حاکم را حجت قرار داده  و گوید:

وصححه ابن خزیمة والحاکم وغیرهما وفی سهل بن معاذ مقال ولکن لا التفات إلى ذلک بعد تصحیح هؤلاء الأئمة لحدیثه

در سهل بن معاذ حرف و حدیث هست  اما بعد از تصحیات ائمه حدیث ( ابن خریمه، حاکم و غیره) دیگر به آن تضعیفات اعتناء نمی‌شود

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد الوفاة: 1250 ، تحفة الذاکرین بعدة الحصن الحصین من کلام سید المرسلین ، ج 1   ص 271، اسم المؤلف، دار النشر : دار القلم - بیروت - لبنان - 1984 ، الطبعة : الأولى

همچنین ابراهیم هلال در کتاب ولایة الله در ذیل یک روایتی نقل کرده است که وقتی مقدسی، ابن حبان و حاکم روایتی را تصحیح می‌کنند، این دلالت دارد که آنها با توجه به شناخت راوی، روایت را تصحیح می‌کنند؛ وی گوید:

لا تعجزوا فی الدعاء ، فإنه لن یهلک مع الدعاء أحد. وقد صححه هؤلاء الأئمة الثلاثة فلا وجه لتعقب الذهبی بأن فی إسناده عمر بن محمد الأسلمی وأنه لا یعرفه لأنه قد عرفه هؤلاء الأئمة ولو لم یعرفوه لم یصححوا الحدیث

مقدسی، ابن حبان و حاکم این روایت لاتعجزوا را تصحیح کرده‌اند لذا اشکال ذهبی به یکی  از روات یعنی عمر بن محمد وارد نیست زیرا ذهبی شناختی به او نداشت درحالی که آن سه نفر او را او را می‌شناختند و اگر آنها آن شخص را نمی شناختند حدیث را تصحیح نمی‌کردند

إبراهیم هلال، إبراهیم،  ولایة الله والطریق إلیها ، ج 1   ص 425، دار النشر : دار الکتب الحدیثة - مصر / القاهرة ، تحقیق : تقدیم ابن الخطیب

 ذهبی: تصحیح حاکم حداقل موجب حسن حال راوی است

ذهبی درباره تصحیحات حاکم و دارقطنی گوید:

فإن خُرِّج  حدیثُ هذا فی "الصحیحین"، فهو مُوَثَّق بذلک وإن صَحَّح له مثلُ الترمذیِّ وابنِ خزیمة، فجیِّدٌ أیضاً. وإن صَحَّحَ له کالدارقطنیِّ والحاکم، فأقلُّ أحوالهِ: حُسْنُ حدیثه

اگر حدیثی از صحیحین تخریج شود که این روایت در صحیحین است در این صورت آن راوی توثیق می‌شود  و اگر آن را ترمذی و این خزیمه تصحیح کند ، این جید است و اگر دارقطنی و حاکم آن را تصحیح کنند، کمترین احوال آن شخص حسن دانستن  روایت آن راوی است 

ذهبی ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: 748هـ)،الموقظة فی علم مصطلح الحدیث ، ج1 ص78،  مکتبة المطبوعات الإسلامیة بحلب ، الطبعة: الثانیة، 1412 هـ

طبق این بیان، تصحیح حاکم مورد پذیرش و میمون بن ابی عبدالله توثیق می‌شود

روایت خطیب بغدادی در تلخیص المتشابه

خطیب بغدادی روایتی را نقل می‌کند که در آن اشاره شده است که هوای غدیر آنچنان سوزناک بوده است که صحابه از شدت گرمای آفتاب در اذیت بودند تا حدی که مقداری از لباس خود را بر سر و مقداری را زیر پا می‌گذاشتند تا از حرارت هوا، آنها را حفظ کند

وی می‌نویسد:

اَخْبَرَنَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْقَاسِمِ النَّرْسِیُّ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّافِعِیُّ،  وَأَخْبَرَنِیهِ الْحَسَنُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَاللَّفْظُ لِحَدِیثِهِ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ شَاذَانَ، قَالا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ حُمَیْدِ بْنِ الرَّبِیعِ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى الصُّوفِیُّ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَهُوَ ابْنُ مَیْمُونٍ، عَنْ أَبِی حَنِیفَةَ سَابِقِ الْحَاجِّ سَعِیدِ بْنِ بَیَانٍ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنِ الْبَرَاءِ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْغَدِیرَ قَامَ فِی الظَّهِیرَةِ، فَأَمَرَ بِقَمِّ الشَّجَرَاتِ، ثُمَّ جُمِعَتْ لَهُ أَحْجَارٌ، وَأَمَرَ بِلالا فَنَادَى فِی النَّاسِ، فَاجْتَمَعَ الْمُسْلِمُونَ، فَصَعَدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى تِلْکَ الأَحْجَارِ، فَحَمِدَ اللَّهَ، وَأَثْنَى عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ، مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَیَّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَأَعِزَّ مَنْ نَصَرَهُ»!
قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: قَالَ الْبَرَاءُ: فِی یَوْمٍ صَائِفٍ شَدِیدٍ حَرِّهِ، حَتَّى جَعَلَ الرَّجُلُ مِنَّا بَعْضَ ثَوْبِهِ تَحْتَ قَدَمِهِ، وَبَعْضَهُ عَلَى رَأْسِهِ، فَلَمَّا هَمَّ بِالنُّزُولِ قَالَ: «أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنِّی أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟» قَالُوا: بَلَى، قَالَ: «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلَیَّ مَوْلاه

ابی اسحق از براء بن عازب نقل می کند : وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر منطقه غدیر وارد شد به هنگام گرمای ظهر ، دستور دادند تا برگ درختان را جمع کرده و سپس برای ایشان سنگهایی آوردند و به بلال دستور دادند تا در میان مردم ندا سر دهد و مسلمانان را جمع نماید پس پیامبر بر بالای آن سنگها رفته و حمد و ثنای الهی را بجای آورده و فرمودند : ای مردم !هر کس من مولای او بودم ، پس علی هم مولای اوست . خداوندا دوست دار هر که او را دوست دارد و هم دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد و غضب نما بر کسی که بر علی علیه السلام غضب نماید و دوست بدار هر که او را دوست دارد و عزیز بدار هر که او را یاری نماید.

ابواسحاق میگوید : براء بن عازب گفت : (واقعه غدیر ) در روزی بسیار گرم بود به گونه ای که از شدت گرما صحابه ردای خود را به زیر پای خود افکنده بودند و برخی نیز آن را بر روی سرشان کشیده بودند . وقتی پیامبر در غدیر ماندند فرمودند : آیا شهادن ندادید که من از شما بر خودتان اولی هستم ؟ مردم گفتند : آری .

پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : هر کس من مولای او بودم ، پس علی هم مولای اوست. 

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تلخیص المتشابه ج 1 ص 244 ، دار النشر : طلاس للدراسات والترجمة والنشر، دمشق 1985 م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : سکینة الشهابی

 

 

no picture

 

 

no picture 

 

 

روایت ابن مغازلی

وی روایتی را که شبیه به روایت خطیب بغدادی است چنین نقل کرده است:

أخبرنا أبو یعلى علی بن عبید الله بن العلاف البزار إذناً قال: أخبرنا عبد السلام بن عبد الملک بن حبیب البزار قال: أخبرنا عبد الله بن محمد بن عثمان قال: حدثنا محمد بن بکر بن عبد الرازق، حدثنا أبو حاتم مغیرة بن محمد المهلبی قال: حدثنی مسلم بن إبراهیم، حدثنا نوح بن قیس الحدانی، حدثنا الولید بن صالح عن امرأة زید بن أرقم قالت: أقبل نبی الله من مکة فی حجة الوداع حتى نزل صلى الله علیه وسلم بغدیر الجحفة بین مکة والمدینة، فأمر بالدوحات فقم ما تحتهن من شوک ثم نادى: الصلاة جامعة! فخرجنا إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فی یوم شدید الحر، وإن منا لمن یضع رداءه على رأسه وبعضه على قدمیه من شدة الرمضاء، ...

برخی از ما از سوزش گرما ردایش را بر سر  و برخی بر زیر پایش می‌گذاشت

ابن المغازلی، علی بن محمد بن محمد بن الطیب بن أبی یعلى بن الجلابی، أبو الحسن الواسطی المالکی، المعروف بابن المغازلی (المتوفى: 483هـ) ، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، ص 44  المحقق: أبو عبد الرحمن ترکی بن عبد الله الوادعی الناشر: دار الآثار – صنعاء الطبعة: الأولى 1424 هـ - 2003 م

سخن تفتازانی متکلم بزرگ اهل سنت

تفتازانی از متکلمین بزرگ اهل سنت  به گرمای غدیر چنین تصریح می‌کند:

أما حدیث الغدیر فهو أنه علیه السلام قد جمع الناس یوم غدیر خم موضع بین مکة والمدینة بالحجفة وذلک بعد رجوعه عن حجة الوداع وکان یوما صائفا حتى أن الرجل لیضع رداءه تحت قدمیه من شدة الحر وجمع الرحال وصعد علیه السلام علیها وقال مخاطبا معاشر المسلمین ألست أولى بکم من أنفسکم قالوا اللهم بلى قال فمن کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله وهذا حدیث متفق على صحته أورده علی رضی الله عنه یوم الشورى عندما حاول ذکر فضائله .

اما حدیث غدیر، همانا رسول خدا صلی الله علیه وآله  مردم را در روز غدیر خم در مکانی بین مکه و مدینه در جحفه جمع نمود، واین کار بعد از بازگشت از حجةالوداع بود، وآن روز، روزی بسیار گرم بود به گونه‌ای که از شدت گرما مردم ردای خود را به زیر پای خود افکنده بودند و جهاز شتران ( و یا محموله ) را یک جا جمع شد و پیامبر بالای آن رفت و در حالی که مردم را مخاطب قرار دادند، فرمودند: ای گروه مسلمین ! آیا من به شما از نفس شما اولی و سزاوار نیستم ؟ مردم گفتند : بله . پیامبر(ص) فرمودند : پس هر کس من مولای اویم ، پس علی مولای او می باشد . خداوندا دوست بدار دوستدار او را و دشمن بدار دشمن او را . یاری کن هر کس که او را یاری کند و خار کن هر کس که او را خار نماید . این حدیث اجماع بر صحت آن می‌باشد و علی علیه السلام آن را در روز شوری در حین بیان فضائلش بیان نموده است .

التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفاى 791هـ)، شرح المقاصد فی علم الکلام، ، ج‏5، ص: 273 ،ناشر: الشریف الرضی‏، مکان چاپ: افست قم‏، سال چاپ: 1409 ق‏، نوبت چاپ: اول‏

نتیجه کلی

1.طبق این روایات روز غدیر به اندازه‌ای گرم بوده که صحابه از جمله براء بن عازب و زید بن ارقم از آن اینگونه یاد می کندکه تا به حال به گرمای آن روز ندیدم. اگر این گرما برای کسانی که در منطقه عربستان که به گرما عادت دارند، اذیتی نداشت، هیچ گاه گرمای یک روز برایشان خاطره نمی‌شد بویژه اینکه  صحابه هر وقت از آن یاد می‌کنند، اول به شدت حرارت آن روز اشاره می‌کند آیا باز هم می‌گویید آن روز گرم نیست؟

2. هوای گرم آن روز غدیر در عربستان آن چنان حرارت داشت که  مجبور شدند برای پیامبر صلی الله علیه و آله که می‌خواست سخنرانی کند، که سایبان درست کردند.

3. شبکه‌های وهابی می‌گویند هوا در روز غدیر خیلی سرد بود، سؤال ما از آنها این است که مگر سرما قابل تحمل است که گرما نباشد!! طبق آن چیزی که آنها می‌گویند نیز آیا انصاف است که پیامبر (ص) صحابه را در یک روز سرد زمستانی جمع کند و بگوید این علی (ع) دوست شماست؟!!!

4. ادعای شبکه‌های وهابی که هوای غدیر سر و خنک بوده است، بی اساس و پوچ است و با واقعیت تاریخی در تضاد است.

 گروه پاسخ به شبهات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی