باران رحمت

پایگاه تحلیلی ، تحقیقی، فرهنگی

باران رحمت

پایگاه تحلیلی ، تحقیقی، فرهنگی

باران رحمت

بررسی و تحلیل مسائل اجتماعی ، فرهنگی ، اخلاقی ، سیاسی و اخبار روز و تطبیق اتفاقات روز با واقعیات مذهبی ، اطلاع رسانی و مطالب علمی تاریخی هنری و ...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۶ مرداد ۹۴، ۰۱:۳۲ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت
پیوندهای روزانه
پیوندها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


دم خروس غربی ها را باور کنیم یا بصف شدن آنها برای سفر به ایران؟

آیا ایران عزیز شده یا دندان طمع غربی ها تیزتر؟ آیا اینها نشانه وجهه جدید ایران است یا اینکه ایران تاریخی سرشار از عزت و آبرو دارد؟


یک ضرب المثل فارسی می گوید :

قسم روباره رو باور کنیم یا دم خروس رو؟


ضرب المثل, داستان ضرب المثل, خروس زری

اما حکایت:


یکی بود ، یکی نبود ،‌خروسی بود بال و پرش رنگ طلا ، انگاری پیرهنی از طلا، به تن کرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمائی می کرد . خروس ما اینقدر قشنگ بود که اونو خروس زری   پیرهن پری صدا می کردند .
خروس زری از بس مغرور و خوش باور بود همیشه بلا سرش می اومد برای همین آقا سگه همیشه مواظبش بود تا برایش اتفاقی نیافته .

روزی از روزا آقا سگه اومد پیش خروس زری پیرهن پری ، بهش گفت : خروس زری جون .
خروسه گفت :‌ جون خروس زری
سگ گفت : پیرهن پری جون
خروس : جون پیرهن پری
سگ : می خوام برم به کوه دشت  ، برو تو لونه ، نکنه بازم گول بخوری ، درو رو کسی وا نکنی
خروس گفت : خیالت جمع باشه ، من مواظب خودم هستم .
آقا سگه رفت ، بی خبر از اینکه روباه منتظر دور شدن اون بود .

همینکه آقا سگه حسابی دور شد ،  روباه ناقلا جلوی لونه خروس زری اومد تا نقشه اش رو عملی کنه ، جلوی پنجره ایستاد و شروع کرد به آواز خوندن :

         ای خروس سحری           چشم نخود سینه زری
 شنیدم بال و پرت ریخته     نذاشتن ببینم
نکنه تاج سرت ریخته          نذاشتن ببینم

خروس زری که به خوشگلی خودش افتخار میکرد خیلی بهش بر خورد ، داد زد : ” نه بال و پرم ریخته ، نه تاج سرم ریخته . “
روباه گفت اگه راست میگی ، بیا پنجره رو بازکن تا ببینمت .

خروس مغرور پنجره رو باز کرد و جلوی پنجره  نشست و گفت :  بیا این بال و پرم ، اینم تاج سرم .

و همینکه خروس سرش رو خم کرد که تاجش و نشون بده ، روباه بدجنس پرید و گردن خروس را گرفت .

خروس زری داد زد : آی کمک  ، کمک ، آقا سگه به دادم برس .

آقا سگه با گوشهای تیزش صدای خروس زری را شنید و به طرف صدا دوید .

دوید و دوید تا به روباه رسید . از روباه پرسید : ”‌ آی روباه ناقلا خروس زری را ندیدی ؟ “

روباهه که دهان آقا خروسه رو بسته بود و اونو توی کوله پشتی انداخته بود ،‌ شروع کرد به قسم خوردن که والا ندیدم ، من از همه چیز بی خبرم ، و پشت سر هم قسم می خورد .

یکدفعه چشم آقا سگه به کوله پشتی افتاد و گفت :‌” قسم روباه و باور کنم یا دم خروس را ؟“

آقا روباهه تازه متوجه شد که دم خروس از کوله پشتی اش بیرون آمده ، پس کوله پشتی اش رو انداخت و تا می توانست دوید تا از دست سگ نجات پیدا کند .

و خروس زری پیرهن پری هم همراه آقا سگه به خونشان برگشتند .

آره بچه‌ها جون وقتی کسی دروغی بگه ، ولی نشانهائی وجود داشته باشه که حرف او را نقض کنه از این ضرب المثل استفاده می شود

القصه دم خروس قصه ما همان دشمنی غربی ها و دزدی آنها از ایران طی بیش از صد سال گذشته و کینه شتری آنها با کشورهای اسلامی است که بنا به فرمایش قرآن اجازه استیلای غرب به کشورهای اسلامی را نمی دهند :


و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا- سوره مبارکه نساء 141


دشمنی ظالمانه ای که تحریمهای 35 ساله جنگ 8 ساله تجهیز شیمیایی صدام علیه ایران و کشتار حدود نیمی از ملت ایران توسط انگلیس جنایتکار در جنگ جهانی دوم و الی ماشاء ا..

نادانی است اگر باور نکنیم منابع عظیم و سرشار ایران و وسوسه استفاده اقتصادی از ایران در شرایط بسیار مغتنم فعلی و چه بسا سوء استفاده های کلان از مشکلات تحریم و ... آب دهان این جنایتکاران تاریخی یا همراهان جنایتکاران را جاری نساخته



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی